1- انداختن حلقه دور گردن
در هر سرزمینی با توجه به فرهنگ ساکنین آن منطقه، ملاکهای زیباییشناختی متفاوت است. بعضی از این ملاکها آنقدر عجیب هستند که افراد بیرون از آن فرهنگ، وقتی به آن نگاه میکنند واقعا علت این اتفاق برایشان تعجببرانگیز است. «گردندرازی» مثال درخوری برای این مورد بوده. در بین برخی ساکنین کشورهای جنوبشرق آسیا مثل تایلند، ویتنام، کامبوج و مناطق جنوبی میانمار و لائوس داشتن یک گردن دراز، دلیلی بر جذابیت و زیبایی فرد است. این افراد برای زیباتر بهنظر آمدن میلههایی از جنس برنز و برنج را مثل فنر به گردنشان میاندازند که بهمرور زمان با فشاری که بر روی ترقوه میآورد باعث دراز شدن گردن شده و در نتیجه با افزایش سن تعداد این حلقهها هم روی گردن بیشتر میشود. سن شروع در این رسم عجیب در هر منطقه دنیا متفاوت است، در برخی از قبیلهها، دختران را از سن دو سالگی مجبور به انداختن میله به گردنشان میکنند و در برخی مناطق از نوجوانی دست به این اقدام میزنند. فشاری که این میلهها به استخوانها، عضلات و بندهای گردن میآورند باعث میشود کمکم سست شوند تا حدی که گردن دیگر نتواند بدون تکیهگاه این طوقهای برنزی، وزن سر را تحمل کند. این ملاک زیبایی، بیشتر توسط زنان اجرا میشود ولی گاها در برخی مناطق دیده شده که مردان هم از این روش برای افزایش جذابیت استفاده کردهاند. برخی از این زنان، خود را از تبار ایزد باد میدانند و انجام این کار را علاوه بر زیبایی، نشانی از قدرت، اصالت و بزرگمنشی فرد تلقی میکنند.
علت رواج یافتن طوق یا میله گردن
بعضی از تاریخنگاران دلیل طوقاندازی افراطگونهی زنان در این مناطق را ریشه در افسانهای کهن درنظر گرفتهاند. در این افسانه، شهبانوی سرزمین سیام که از دودمان سلطنتی «پادونگ» بود، در زمان یورش وحشیانهی لشگر میانمار، درخت زراندودی که در کاخ داشت را از ریشه درآورد و بهدور گردن خود پیچید و از دست دشمن گریخت. ولی برخی صاحبنظران علت این اتفاق را محافظت از جان افراد در حملهی حیوانات وحشی چون ببر و یوز میدانند و معتقدند که پوشش فلزی گردن باعث میشود که جانوران درنده نتوانند از ناحیه گردن به این افراد صدمه بزنند. خوشبختانه با کمرنگشدن رسمِ انداختن حلقه دور گردن، تعداد این زنان که باعنوان «زنان گردن زرافهای» هم شناخته میشوند رو به کاهش است. امروزه قبیلههایی کوچک در مناطق جنوبشرق آسیا و حتی برخی قبایل بدوی آفریقایی همچنان از این رسم پیروی میکنند.
2- زندگی کردن با اجساد مردگان
دنیای پس از مرگ همیشه برای انسانها پر از ابهام بوده و هست. فرهنگ ملتها در این زمینه با هم بسیار متفاوت است و هرکدام معتقدند که برای آرامش روان مرده باید یکسری کار انجام دهند که بعضی اوقات با هم تعارض زیادی دارد. از رسوم عجیب در این زمینه میشود به آیینی که در برخی از مناطق اندونزی اجرا میشود اشاره کرد. مردم این مناطق براینباورند که روح افراد بعد از مرگ هم در این دنیا بهحیات خود ادامه میدهد و فقط جسمش رو به زوال و نابودی خواهد رفت. ساکنین این مناطق مرگ را یک اتفاق در میانهی زندگانی بشر میدانند و برای همین برای خطاب قراردادن متوفی از واژهی «مریض» بهجای «مرده» استفاده میکنند. آنها بر این باورند که مردگان، برای کسانی که هنوز زنده هستند نیایش میکنند و بهخاطر آگاهی بیشتری که نسبت به زندگان دارند حواسشان به آنها بوده و نمیگذارند که آسیب ببینند. زندگان در این مناطق درصورتنیاز از اجساد مردگانشان طلب راهنمایی میکنند. آنها جسد مرده را به روش خاصی مومیایی کرده و بههمینترتیب از همان نابودی جسم هم تاحدممکن جلوگیری میکنند. شاید بتوان گفت یکی از مراسم ترسناک دنیا و عجیب ترین رسم و رسوم متعلق به همین مورد باشد.
3- استفاده از برگ موز بهجای بشقاب
در بین مردم جنوبشرق آسیا بهویژه روستاییان اندونزی از قدیم رسم بوده که برای سرو غذا بهجای استفاده از ظروف معمولی مثل بشقاب و پیاله، از برگ درخت موز استفاده میکردند. شبیه این رفتار در مناطقی از هندوستان، در بین بومیان استرالیا و حتی برخی روستاییان سیستان و بلوچستان هم دیده میشود. در این مناطق تمام غذا را بر روی یک برگ بزرگ میریزند و همهی افراد خانواده دور آن جمعشده و با دست شروع به غذا خوردن میکنند. در برخی جاها برای هر فرد یک برگ جدا درنظر میگیرند که بهداشتیتر بهنظر میرسد بهویژه زمانی که مهمان و یا گردشگری به خانهی این افراد میآیند.
آنها لبهی برگها را به بالا گرد میکنند و بهکمک تکههای نوکتیز چوبی (چیزی شبیه خلال دندان) در هم قفل کرده و چیزی شبیه پیاله یا لیوان درست میکنند که از آن برای خوردن مایعات استفاده میکنند. از دیگر آدابی که ساکنان این مناطق دارند آن است که حتما برای صرف غذا باید روی زمین بنشینند و خبری از میز و صندلی در بین آنها نیست. شاید بتوان دلیل این مورد را در علمهای کهنی چون آیورودا و آیرو ودیک در این مناطق پیدا کرد که برطبق آموزههای آن، معتقدند زمین مرکز و ماخذ اصلی انرژی پاک در جهان است. زمانی که فرد بر روی زمین مینشیند گردشخون در بدن او به بهترین شکلممکن اتفاق خواهد افتاد و این موارد درنتیجه باعث میشود غذا زودتر و آسانتر هضم شود.
آنها معتقدند که این مدل غذا خوردن باعث میشود که یکدست و همدل شوند و همبستگی افراد را با هم بیشتر میکند. البته در بین چند قبیلهی انگشتشمار اینگونه جاافتاده که برای افراد باتوجه به موقعیت اجتماعی و شغلی که دارند یک برگ مخصوص درنظر میگیرند و صرفا از برگ موز استفاده نمیکنند. روستاییان هندی میگویند این مورد ریشه در پیوند و ارتباط عمیقی دارد که آنها با طبیعت برقرار کردهاند و نمیخواهند به آن هیچگونه آلودگی وارد کنند. امروزه علم ثابت کرده که برگ موز (مثل خود میوهاش) دارای موادی است که به هضم زودهنگام و آسانتر غذا کمک زیادی میکند. مسئله اینجاست که آیا بومیان این مناطق در قدیم، به این موضوع پی برده بودند و استفاده از برگ درخت موز به جای ظرف غذا آگاهانه بوده یا خیر؟
4- پرش از روی نوزادان
هر ساله در منطقهای در شمال اسپانیا جشنوارهای به نام ال کولاچو (EI Colacho) برگزار میشود که ازجملهی آیینهای عجیب دنیا بهحساب میآید. در این مراسم مردها لباسهای منتسب به اهریمن و شیاطین (بهرنگ زرو و قرمز) را میپوشند و دنبال کودکان میدوند و درنهایت کودکان باید از دست آنها فرار کنند. در بخشی از این مراسم زنان نوزادان خود را روی زمین میگذارند و مردانِ لباسشیطانی از روی آن بینوایان میپرند. آنها معتقدند که این کار باعث میشود، شیطان واقعی از بچهها برای همیشه دور بماند. امروزه این بهاصطلاح جشن، بهدلیل خطرهای زیادی که برای بچهها دارد کمی چهره عوض کرده تا امنیت کودکان تا حدممکن برقرار شود.
5- مرگ تدریجی برای افراد پیر
از دیگر رسوم عجیب و غریب در جهان، رسمی است که پیشتر در بین اسکیموها اجرا میشد و خوشبختانه امروزه کمرنگ شده است. آن رسم به این ترتیب بود که افراد پیری که نمیتوانستند برای خودشان غذا تهیه کنند یا بهنوعی برای خانواده و قبیله مفید باشند، برایشان طبق یک آداب خاصی شرایط مرگ زودهنگام را فراهم میکردند. اسکیموهای جوان، فرد سالخورده را با احترام از ایگلو (کلبهی یخی) خود خارج کرده و در یک فاصلهی دور، روی یک تکه یخ کوچک که روی آب شناور بود، تنها رها میکردند تا در آنجا کمکم از گرسنگی و سرما بمیرد. آنها معتقد بودند که زندگی در جهان بعدی برای آنها گزینهی بهتری است چرا که در آنجا ناتوانی دوران سالخوردگی خود را نخواهند داشت. آنها شرایطی را فراهم میکردند که فرد پیر، زودتر بدون اینکه بخواهد حسِ تلخ سربار بودن را تجربه کند به جهان بعدی برود. این افراد معتقد بودند که این بدرقهی عزتمند برای او، بهتر از زندگی با خواری و خفت در این دنیا است. در بین ژاپنیهای قدیم هم رسمی شبیه به این بوده با این تفاوت که آنها فرد پیر و ناتوان را درون یک سبد بزرگ قرار میدادند و آن را در میان جنگل رها میکردند تا خوراک حیوانات درنده شود. شنیدن این مراسم ترسناک و عجیب در برخی نقاط دنیا، برای اغلب ما که تحت تاثیر فرهنگ احترام به سالمندان هستیم بسیار دردناک یا غیرطبیعی بنظر میآید.
6- مسابقه شلاقزنی برای مرد شدن
در بین قبائل ساکن نوار غربی آفریقا بهویژه فولانیها مرسوم است که برای نمایش قدرت پسران جوانشان، مسابقه شلاقزنی ترتیب میدهند. این مسابقات بین جوانان روستاهای مختلف برگزار میشود و بههمینخاطر بهنوعی جنبهی حیثیتی هم به خود میگیرد و جوان بازنده علاوه بر این که خودش بیآبرو میشود، باعث سرافکندگی مردمش هم خواهد شد. طبق رسوم گذشته به هر کدام از پسران جوان یک تازیانه با لبههای تیز و برنده میدهند و آنها باید نوبتی بههم ضربه بزنند. جوانها باید درد حاصل از این شلاقها را که کم هم نیست، تحمل کنند تاحدیکه تغییری در حالات صورتشان اتفاق نیفتد. فولانیها معتقدند که این کار باعث مردانگی پسران خواهد شد و در آینده تحمل آنها نسبت به سختی را افزایش میدهد. بیشتر این قبایل در کشورهایی مثل ساحل عاج، غنا، مالی و نیجریه زندگی میکنند و شاید برایتان جالب باشد که دین فولانیها اسلام است.
7- رسم افتادن دندان
ظاهرا افتادن دندانهای شیری کودکان، آنقدر اتفاق مهمی بهشمار میآمده که در جایجای دنیا برایش آداب ویژه و رسوم مختلف پایهگذاری شده که با همهی عجیب بودنش در زمرهی رسم خطرناک بهحساب نمیآیند. در خیلی از فرهنگها مثل منطقه اقیانوسیه مرسوم بوده که کودک به امید اینکه در ازای دندان افتادهاش از یک فرشته یا پری آسمانی هدیهای دریافت کند، آنرا قبل از خواب زیر بالشش میگذارد. مردم آرژانتین ظاهر این رسم را تغییر دادهاند بهگونهای که دندان را درون لیوان شیشهای میاندازند و نگه میدارند تا در یک شب خاص در سال، موشی بیاید و آب لیوان را بخورد و در ازای دندان افتاده، سکهی طلایی درون لیوان خالی بیندازد. برخی از مردم معتقدند که انداختن دندان تازهافتادهی کودکان بر روی بام خانه، باعث برکت و خوشیمنی در آن منزل میشود. برخی از اوقات باید خود کودک این کار را انجام میداد و اگر پرتابش صاف بود بهاینگونه برداشت میشد که دندان جایگزینش صاف درخواهد آمد و اگر پرتاب کج بود، بر این باور بودند که آن دندان ناصاف رشد میکند.
بومیان حبشه بر این باور بودند برای اینکه کودک دندانهای محکمی دربیاورد باید دندان افتادهی آن را بهسوی حیوانات وحشی مثل کفتار پرت کنند. در بین افغانها ولی رسم بر این بوده که دندان کودکان را در لانههای موش میانداختند و معتقد بودند این کار باعث میشود دندانی که بهجای آن درمیآید محکم و استوار باشد. برخی از بومیان آفریقایی مثل ساکنین نیجریه بر این رسم پافشاری میکردند که کودک صاحبدندان باید دندانش را همراه با تعداد خاصی سنگ در مشتش بگیرد و بعد آرزوی درآمدن دندان جدید را بلند فریاد بزند. در این سرزمینها معتقدند که کودک پس از این کار باید سنگها و دندان را بهسمت آسمان پرتاب کند و خودش سریع بهطرف دیگری بدود. مردمانی که از نژاد هندی-آمریکایی بودند، به دفن دندان اعتقاد بسیاری داشتند ولی با این شرط که در مکان ویژهای که پاک باشد این اتفاق بیافتد و روی آن با گیاه و برگ تازه و سبز پوشانده شود. تعداد کمی هم بر این باور بودند که باید با زغال، دندان را سیاه کنند و بهسمت غرب محلسکونت کودک پرت کنند. عثمانیهای قدیم میگفتند که باید دندان را در یک محل خاص دفن کنند مثلا در حیاط یک مکتبخانه تا بهاینصورت بچه در آینده عالم شود. ایرانیان باستان ولی اعتقاد داشتند که دندان افتادهی کودک را باید در آب روان انداخت یا بهسمت خورشید تابان پرت کرد که باعث برکت و شادی شود و آن را خوشیمن میدانستند.
8- بریدن انگشتان برای تسکین غم
شاید برای شما هم جالب باشد که برخی از مردم، وقتی عزیزی را از دست میدهند برای اینکه این درد بزرگِ روحی را تاب بیاورند، خودخواسته انگشتانشان را قطع کنند. این رسم عجیب واقعا از آداب کهن برخی قبائل در جزایر اقیانوس آرام مثل پاپوا و دنی در اندونزی است. بومیان این قبیلهها پیشاز اینکه انگشت خود را ببرند، آن را محکم با هر وسیلهای که بتوانند، میبندند تا خون در آن عضو جریان پیدا نکند و انجام این کار درد کمتری داشته باشد. آنها بعد از اینکه انگشتان خود را بریدند برای اینکه زخمشان عفونت نکند و زودتر همبیاید، با کمک آهنگداخته آن را میسوزانند. برخی اوقات این رسم بهطور دستهجمعی برگزار میشود و آن هم زمانی است که رئیس و بزرگ قبیله بمیرد که باید توسط همه اعضای قبیله این رسم نامطلوب اجرا شود. آنها بر این باورند که این کار علاوه بر تسکین درد فرد عزادار، شادی روان متوفی را هم در پی خواهد داشت با این پیششرط که عضو قطع شده بلافاصله بعد از جدا شدن از بدن، در زیر خاکِ پاک دفن شود. انجام این کار با همهی درد و تلخیای که دارد اما چون توسط یک فرد بالغ بهصورت خودخواسته انجام میشود، با اغماض شاید قابل پذیرش باشد ولی هنگامی که برای کودکان انجام میشود بههیچوجه قابل چشمپوشی نخواهد بود.
9- احتساب نوزاد تازه بهدنیاآمده بهعنوان فرد یکساله
در برخی فرهنگها و ملل مثل کره جنوبی، مردم کودکی را که تازه بهدنیاآمده، فردی میدانند که یکسال از عمرش گذشته است. عجیب بودن این رسم به این خاطر است که حتی اگر بخواهیم دوران جنینی نوزاد را درنظر بگیریم، نوزاد نهماهه خواهد بود نه یکساله. این نوزاد بعد از گذشت 365 روز از تاریخ تولدش، دوساله خواهد شد. این فرهنگ در بین مردم کره جنوبی چنان ریشهدوانده که حتی بر قوانین رسمی کشور هم سایه انداخته و هنگام صدور مدارک هویتی برای نوزاد هم رعایت میشود.
10- عدماستفاده از جوهر قرمز برای نوشتن
مردمان قدیم کرهجنوبی رسم داشتند که وقتی میخواستند نام یک مرده را بنویسند از جوهر قرمزرنگ استفاده میکردند تا عدمحیات فرد صاحبنام مشخص باشد. کمکم این رنگ به رنگ ویژهی مردگان و ارواح تبدیل شد و نوشتن با آن را باعث شومی میدانستند و معتقد بودند که این رنگنوشتاری شگون ندارد. این عادت تا بهامروز روی ساکنین این کشور مانده و هنوز کره جنوبیها تلاش میکنند متونشان را با هررنگی بنویسند الا قرمز.
11- اثبات شجاعت و قدرت با تحمل نیشگون مورچهگازی
یکی دیگر از عجایب جهان، رسمی است که از قدیم بین برخی از بومیان برزیل باب بوده و آن راهی است که مردان جوان قبیله «ساتاره ماوه» برای اینکه بهچشم دختران قومشان بیایند انتخاب میکردند. آنها برای اینکه ثابت کنند فردی شجاع و قدرتمند هستند و بهطبعش محبوبیت اجتماعی کسب کنند، دو سبد ریزبافت تهیه میکردند و داخل آن را از مورچههای گازی پر میکردند. جوانان باید برای مدت طولانی هر دو دستشان را داخل سبدها قرار میدادند. نیش مورچههای درشت گازی، بسیار دردناک است ولی این جوانان حاضر بودند این درد را تاب بیاورند ولی از آن طرف، دختران قبیله از آنها بهعنوان پسری دلیر و البته کیسی مناسب برای همسری یاد کنند.
12- خونریزی عمدی بینی برای مرد شدن
در میان ملتهای مختلف رسمهای زیادی برای تبدیل پسران به مردهایی دلیر وجود دارد که یکی از عجیبترین آنها رسمی است که اهالی قبیله پاپوا دارند. پسران بختبرگشته این قبیله از گینهنو، در سن بلوغ با ریسمان به تنه درختان بسته میشوند و بعد توسط پدر یا رئیس قبیله عمدا یک تکه چوب نوکتیز درون بینیشان میرود. این کار آنقدر ادامه پیدا میکند که هر دو سوراخ دماغشان خونریزی نماید، طبق عقیدهی مردم این منطقه درست از لحظهی خون آمدن بینی، پسر جوان به مرد دلیری برای قبیله تبدیل خواهد شد.
13- رسم عجیب آدمخواری
همهی ما از بچگی فیلم، کتاب و خبرهای زیادی دربارهی آدمخوارها دیده و یا شنیدهایم ولی با این حال قبول این مورد برایمان کمی سخت و دشوار بوده ولی واقعا در جهان قبیلههایی هستند که آدم میخورند. ازجمله قبائل و مناطقی که تابهحال گزارشی از آدمخواری در آنها اعلام شده میتوان به قبیله واراسی و آگوری در هندوستان، پیروان فرقهی آگوری در حومه رود گنگ، قبیله کرووای در اندونزی، چند قبیله در پاپوآ در گینهنو، منطقه سیگاتوکا در فیجی، مناطقی از کامبوج و لیبریا و البته برخی قبیلهها مثل یانومامی در جنگل آمازون اشاره کرد. آدم خواری در این قبیلهها جزء مراسم های ترسناک جهان بهحساب میآید. در این مناطق رسم بر این است که هر فردی که در قبیله بمیرد بدنش به جای دفن توسط سایر افراد خورده میشود و اینها معتقدند که این کار باعث آرامش ارواح مردگان خواهد شد. بعضی اوقات اعضا این قبیله، افرادی که در جنگل گم شدهاند و یا مخفیانه به محل زندگی آنها میآیند را هم با کمال میل، میخورند.
14- رسم ماری لوید در کریسمس
تعطیلات کریسمس هرکجا میروید بروید ولی به ولز نروید! همانقدری که تعطیلات نوروز میتواند برای ما نویدبخش روزهای شاد و خوش باشد، تعطیلات کریسمس هم میتواند آبستن خوشگذرانیهای زیادی برای مسیحیان باشد اما نه در ولز. از قدیم در بین مردم این سرزمین مرسوم بوده که در کریسمس جمجمهی اسبی که اخیرا مرده را بردارند و کاسهی خالی چشمش را با وسایل تزئینی درخت کریسمس پر کنند. این کار (پرکردن چشم با گوی رنگی) باعث میشود وقتیکه نور به جمجمه میتابد، چشم آن درخشش خاصی داشته باشد که ترسناکیاش را دوچندان میکند. ولزیها این جمجمه را روی دسته چوبی سوار میکنند و یک فرد آن را بهدست میگیرد. در این مرحله برای پوشاندن بدن فرد، یک پارچه را مثل ردا به دور او میپیچند، حالا همهچیز برای شروع زَهلهترک کردن مردم آماده است؛ یک موجودی مثل شترگاوپلنگ که با همهی ترسناک بودنش شبیه هیچچیز نیست. در نهایت فرد مذکور طبق رسم عجیب ماری لوید، با همان شمایل جلوی درب خانهها میرود و مردم را میترساند.
15- برپایی جشن برای میمونها
یکی از سنت های عجیب احترام بی حد و اندازه به حیوانات است. در شرق آسیا حیواناتی مثل میمون هم زیاد هستند و هم قابلاحترام؛ محترم شمردن میمونها در برخی نقاط مثل تایلند با برپایی جشنهایی، به اوج خودش میرسد. هرساله در تایلند فستیوالی برگزار میشود که در آن انواع مختلف خوراکی، میوه و سبزیجات را بهرسم سلفسرویس در میادین اصلی شهر میچینند. مهمانان این خوانهایرنگی کسانی نیستند جز میمونهای شهر! مردم این مناطق از قدیم معتقد بودن میمونها برای آنها و شهرشان برکت میآورند و باعث میشوند که شانس به آنها روی بیاورد. مهمانها که تاحدی، رنگ و بوی تقدس هم برای ساکنین دارند، میتوانند در این روز هرچه که میخواهند بخورند، بریزند و بپاشانند و کسی هم با آنها کار نداشته باشد. این کار مردم باعث شده دل میمونها شاد شود و در نهایت سال پربار و پربرکتی را در پیش داشته باشند. در یک آمارگیری مشخص گردیده که تنها در یک شهر تایلند (لوپبوری)، هر سال بیشتر از 3000 کیلو خوراکی در این روز تقدیم میمونها میشود.
16- راه رفتن روی زغال آتشین
این آیین که شاید برخی فکر کنند فقط توسط مرتاضهای قدیمی برای اظهار ارتباط معنویشان با منبع قدرت در جهان اجرا میشده، در خیلی از جاهای دنیا به اَشکال مختلف مرسوم بوده است. در هر کدام از این ملتها، این فستیوال با یک آداب و به یک هدف خاصی اجرا میشود. مثلا در برخی از روستاهای شمالی یونان، راهرفتن روی ذغال مرحلهای از یک فستیوال بزرگ است که بهطور سالیانه برگزار میشود. در بین هندوها مرسوم بوده که این عمل در مراسمهای عزاداری، برای بیان میزان غم و اندوه، آن هم با یک آداب خاصی انجام میشده. در سرزمین چشمبادامیها ولی جریان فرق میکرد و پیادهروی روی زغالافروخته یک فستیوال دینی است که هر ساله در معبد کوه تاکائوسان یاکوین اجرا میشود. این جشنواره که با همراهی راهبان بودایی صورت میگیرد، «هیواتاری ماتسوری» نام داشته و طبق اعتقادات پیروان این آیین، باعث پاک شدن روح آدمی و تقویت ارتباط معنویاش با بودا میشود. ژاپنیها برای اینکه بتوانند به درجات بالاتری از عرفان سیدارتا گوتاما دست یابند و بعدتر بهخاطر قرابت احتمالی با بودا، به افتخار «مستجاب الدعوه» برسند در این مراسم شرکت میکنند. در چین، مردان هنگام گذشتن از روی زغال باید همسرانشان را هم قلمدوش کرده و آنها را هم از آتش رد کنند. چینیها این کار را نشانی از بایدی تحمل رنج زندگیمشترک میدانند.
امروزه ولی علم پرده از راز برخی از افراد که مدعی هستند بهخاطر پاکی روح و ارتباط با قدرت اعظم جهان است که میتوانند روی زغال داغ راه بروند، برداشته است. طبق تحقیقات اعلام شده اگر قبل از پیادهروی، کمی پا خیس باشد و پروسهی راهرفتن سریع انجام شود، بهدلیل بخار سریع لایهی باریک آب و ایجاد فضای سردی بین پا و زغال، میتوان مدت کوتاهی بدون اینکه پا دچار سوختگی قابل توجهای شود، از روی زغالهای داغ عبور کرد اما هر چقدر هم اصول و قوانین فیزیک و … رعایت شود باز هم جز مراسم و آیین های عجیب و ترسناک در دنیا ست و عاری از آسیب نخواهد بود.
17- جشنواره گوجه فرنگی در اسپانیا
جشنواره گوجه یا بهتر بگوییم جنگواره گوجه، هرساله در بونول واقع در والنسیای اسپانیا برگزار میشود. در فستیوال لاتوماتینا یا همان جشن پرتاب گوجه فرنگی، مردم با گوجههایشان به جنگ هم میروند و بهاینترتیب یکی از عجیبترین و شاید جالبترین اتفاقهای جهان را رقم میزنند. شبیه این فستیوال در کشورهای دیگر هم اتفاق میافتد مثلا جشنوارهی سالیانه پرتاب نارنج در ماه فوریه در ایتالیا. تصویر شهر در فردای برگزاری این جشن، حسابی دیدن دارد!
18- مراسم گاوبازی در اسپانیا
این مراسم از دید خیلی از افراد، جزء لیست مراسم عجیب و برخی اوقات مراسم ترسناک در جهان است که هر ساله تلفات زیادی را روی دست برگزارکنندگانش میگذارد. با همه انتقاداتی که به این سنت وارد شده ولی همچنان از طرف مجریانش باقدرت پی گرفته میشود. در این مراسم ماتادور سعی میکند با پارچهی قرمزرنگی، گاوِ وحشی را عصبانی کرده و کاری کند که بهطرف او برود. تلاش گاوباز در این مراسم آن است که بههر نحوی گاو را خسته، زخمی و درنهایت تلف کند. در این مراسم خیلی پیشآمده که گاو بهسمت جایگاه تماشاچیان حمله کرده و آنها را زخمی و یا بکشد. برخی از طرفداران حقوق حیوانات اجرای این مراسم را در «سرزمین خرگوشها»، نمونهی بارز حیوانآزاری دانستهاند ولی تا بهامروز تلاشهایشان، بهثمر ننشسته است. شبیه مراسم گاوبازی که در اسپانیا برگزار میشود، در سرزمینهای دیگری چون پرتغال، مکزیک، اکوادور، پرو، ونزوئلا، کلمبیا و فرانسه هم اجرا میشود.
19- رسم عجیب پولترابند
در هر فرهنگ و جامعهای به یک راه، عروس و داماد را برای شروع زندگی آماده میکنند. یکی از رسوم استرسزا و دلهرهآور، رسمی است که آلمانیها برای شروع زندگی مشترک برای عروس و داماد دارند و آن رسم سنت پولترابند (Polterabend) است. طبق این رسم خانوادهها و دوستان عروس و داماد چند ساعت مانده به شروع مراسم، بهمحل برگزاری جشن میروند و تمام ظروفی که در سالن هست را (بهجز گیلاسها) میشکنند و تالاری که مراسم در آن اجرا میشود را بهکل بههم میریزند. در این لحظه عروس و داماد که به تالار میرسند میبایست با اتحاد هم، تمامی ظروف شکسته را جمع کنند و سالن را برای حضور میهمانان خود مرتب و آماده سازند. البته این اتفاق در برخی مناطق آلمان بهشکل دیگری میافتد بهاینصورت که دوستان و بستگان بهجای انجام این مراسم در تالار عروسی، آن را در خانهی عروس و داماد اجرا میکنند. آنها تمامی ظروف را میشکنند و خانه را بههم میریزند تا پس از پایان مراسم، زوجین وقتی برای استراحت به خانه میآیند، با اولین چالش زندگی مشترکشان روبهرو شوند. بهخوبی پشتسر گذاشتن و از پس این اتفاق برآمدن، میتواند اولین مشکلی باشد که زوجین با کمک هم آن را رفع میکنند و این مورد میتواند دید و شناخت خوبی از آنها به یکدیگر بدهد. آلمانیها معتقدند در جریان این رخداد عروس و داماد را برای شروع زندگی مشترک آماده میکنند و آنها یاد میگیرند که مشکلات بعدی زندگی خودشان را هم با کمک یکدیگر برطرف کنند.
20- گریستن عروسهای چینی
یکی دیگر از رسم و رسوم عجیب در دنیا این است که در چین باستان رسم بر این بوده که دخترها میبایست حدود سی روز پیش از عروسیشان، ناراحت و گریان باشند. این گریهی یکماهه، پیشدرآمد مراسم باشکوه عروسی بهشمار میآمد و اگر عملی نمیشد، از طرف خانوادهها برگزاری عروسی بهتعویق میافتاد. البته اگر از یک دید دیگر به قضیه نگاه کنیم، این رسم میتواند خوب هم باشد چون امروزه ثابت شده که گریه کردن فواید زیادی دارد. ازجمله فواید گریستن میتوان به کاهش استرس، تقویت روحیه، تخلیهی فشار روانی، دفع سموم بدن، سلامت چشم، تاثیرگذاری روی هورمونهای بدن و… اشاره کرد. امروزه این رسم، با همهی کمرنگ شدنش در قسمتهایی از استان گوئیژو، منطقه فانجینگ و مناطق مسکونی کوهستان وولینگ همچنان اجرا میشود.
21- ازدواج دختران هندی با درخت
از رسم های عجیب روزگار، ازدواجهای غیرمعمولی است که گاها میشنویم؛ یکی از این پیوندهای تعجببرانگیز در هند اتفاق میافتد. در هندوستان مرسوم است که میگویند دخترانی که در ماه پهالگونه (معادل ماه مارس میلادی) زاده شدهاند بهنوعی شومی و نحسی مادرزادی دچارند. این بدشگونی همیشه همراه آنها خواهد بود و رهایشان نمیکند. تنها راه آزادی از این مخمصه این است که بعد از سن نوجوانی، یک ازدواج نامتعارف داشته باشند تا در پی آن نحسیت از روی دختر برداشته شود و بتواند بعدش با یک مرد (مثل سایر دختران) ازدواج کند. شاید دلیل اینکه در باب ازدواجهای عجیب، نام هندوستان بیشتر از سایر سرزمینها میدرخشد همین باشد. دخترانِ مارسی اگر تن به این ازدواج اولیه ندهند و بخواهند مانند بقیه دختران، یک پسر جوان را بهعنوان همسر انتخاب کنند، دیگر رنگ خوشبختی را نخواهند دید و مادامی که زندهاند در سختی و رنج خواهند بود. این دختران که بومیان قدیمی هند به آنها «منگلیک» میگفتند عموما برای باطلالسحر، با یک درختِ سبز ازدواج میکنند. درنهایت پس از برگزاری همهی مراسم و آیینها، در فردای روز عروسی، درخت مذکور از کمر بریده میشود و بهاینترتیب، شومبودن از پیشانینوشت دختر پاک میشود.
22- پریدن از روی آتش برای نابودی جادوگران
در قدیم اهالی جمهوری چک معتقد بودند که در یک شب خاص (شب پایانی ماه آپریل) که به آن «شب جادوگران» میگویند، ساحرههای پیر در آسمان شهر با چوبهای خود به پرواز درمیآیند. در این شب شوم که به اعتقاد آنها نیروهای اهریمنی بر نیروهای اهورایی چیره هستند، باید با روشن کردن آتش به جنگ با شیاطین و نیروهای شر رفت. آنها بر این باورند که شرارهها و دود آتش باعث میشود جادوگرانی که در آسمان جولان میدهند به روی زمین و در میان شعلهها کشیده شوند و در نهایت نابود گردند. مردان هم در این شب از روی کوپههای آتش روشنشده، میپرند و اعتقاد دارند که این کار باعث میشود نیروهای اهریمنی درونشان در آتش نابود میشود. آنها با پرش از روی آتش، اگر مجرد باشند، عشق حقیقی زندگیشان را بهزودی مییابند و اگر متاهل بودند، رابطهی عاشقانه با همسرشان تداوم پیدا میکند.
امروزه در پراگ (پایتخت چک) از غروب آفتابِ شبجادوگران یک فستیوال بزرگ بهنام «پالنی کارودجنیک» برپا میشود و مردم شهر دور آتشی که در میدان اصلی افروخته شده، به رقص و پایکوبی میپردازند. آنها در این شب دستههای جارو را بهاین نشان که جادوگران بر روی آن نشستهاند در آتش میسوزانند. خوشبختانه این رسم از آن آیینهایی است که در طول زمان، صورت خرافاتی خودش را از دست داده و امروزه به یک شب برای برگزاری یک آیین قدیمی و جشن و سرور تبدیل شده است. برخیها این مراسم را شبیه جشن «شب آتش» انگلیسیها میدانند که در آن به صورت نمادین «گایفاکس» سوزانده میشود. این فستیوال از نظر ظاهری و اعتقادی بسیار شبیه به جشن چهارشنبهسوری ما ایرانیان است. همانطور که بسیاری از آیینهای مردم سایر کشورها از نظر ما عجیب و بیمنطق میآید، شاید بههمان اندازه مراسم چهارشنبهسوری ما ایرانیان هم برای سایر فرهنگها و ملل خرافهگونه جلوه کند.
23- پاشیدن ادویه روی مجردها
تجرد در برخی از فرهنگها تبعات بدی دارد، مثلا در بین دانمارکیها رسم بر این است، افرادی که تا شب تولد 25 سالگیشان مجرد مانده باشند باید برای تشویق به ازدواج، تنبیه شوند. در شبِ جشنتولد بعد از اینکه تمام مراسم مربوط به تولد انجام شد و کیک توسط حضار میل گردید، فرد را به صندلی میبندند و کامل خیسش میکنند بعد از آن حضار مشتمشت پودر دارچین را رویش میریزند. برخی اوقات این مراسم در خودِ جشن تولد برگزار نمیشود و فردای آن روز که فرد از خانه میخواهد خارج شود در چارچوب در، این بلا را سرش میآورند. ممکن است همان روز دوستانش در خیابان، مجرد مذکور را به درخت، میله یا تیرچراغ ببندند و این کار را با او انجام دهند تا زودتر به فکر تشکیل خانواده بیافتد. اگر تجرد فرد تا پنج سال دیگر یعنی سیسالگیاش ادامه داشته باشد مجازات وارد مرحلهی بالاتری میشود و فلفلسیاه جایگزین دارچین خواهد شد.
24- نوشیدنی کاوا برای خوشآمدگویی
تقریبا میشود گفت که در همهی فرهنگها مهمان، عزیز و محترم شمرده میشود و برای ابراز این احترام، روشهای مختلفی در بین ملتها وجود دارد. یکی از این روشها و آداب، نحوهی خوشآمدگویی بوده که در بین هر قوم و قبیلهای تفاوت دارد. مردمی که در جزایر اقیانوس آرام بهخصوص مجمعالجزایر فیجی زندگی میکنند برای اینکه مهمانشان را عزت دهند و به آن خوشآمد گویند، بهمحض ورود مهمان به جمع، برایش یک نوشیدنی بهنام «کاوا» میآورند. این نوشیدنی که از ریشهی گیاه پیپر متیستیکوم (از تیرهی فلفلها) تهیه میشود بسیار تند است. شاید برایتان جالب باشد که واژهی کاوا در زبان تونگایی (که زبان مردم این جزایر بوده) به معنی تلخ است. اهالی فیجی این نوشیدنی را در ظروف چوبی مخصوصی میریزند و برای نوشیدن آن، روش خاصی دارند. این نوشیدنی که مزهاش را میتوان تندِتلخ دانست، بسیار مشمئزکننده است تاحدیکه چند لحظه بعد از نوشیدنش، کام فرد سوخته و درنهایت دهانش سِر میشود. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید اجرای این رسم عجیب در دنیا و مصرف این گیاه عوارضی چون سردرد، سرگیجه، خستگی، بیحالی، بیرونروی، استفراغ، نارسایی کبد، اختلال در سیستم عصبی، بیماریهای پوستی و… را در پی دارد. پررنگ شدن این عوارض بعضا تا حدی بوده که مصرف آن در برخی از کشورها ممنوع اعلام شده و بهچشم یک مادهی مخدر به آن نگاه میشود. حال این سوال پیش میآید که چرا مردمِ حدود 850 جزیره در جهان، باید از این نوشیدنی برای خوشآمدگویی به مهمانانشان استفاده کنند؟
25- خوششانسی با گذاشتن حنا
در بین مسلمانان مرسوم بوده که گذاشتن حنا و خضاب کردن مو و ریش باعث نزول برکات و خوششانسی میشود. شاید این مورد را بتوان ریشه در تعالیم دینی پیروان این آیین دانست. در ایران، هند و بخشهایی از ترکیه مرسوم است که یک یا دو شب پیش از مراسم عروسی، مراسمی تحتعنوان حنابندان برگزار میشود. در این مراسم خانواده داماد ظرف مسی تزیینشدهای را از حنای خیس پر میکنند و با اجرای مراسم خاصی به خانه عروس میبرند. در طی مراسم حنابندان، به دست و پای عروس و داماد حنا گذاشته میشود و آن را دارای شگون، نشان باروری زوجین و نزول برکت در زندگی میدانند. حنا گذاشتن هم از رسومی است که برای ما ایرانیها بهدلیل ریشهای که در فرهنگمان دوانده، عادی بوده ولی از دید سایر ملتها کاری عجیب و پُر از چرایی است.
26- خودکشی هاراگیری (سپوکو) در ژاپن
همهی ما از عادی بودن خودکشی ژاپنیها در هنگام مواجهه با سختی، موارد زیادی دیده و شنیدهایم. اگر با این جملهام موافق نیستید، یاد خودکشی “ریوزو تانوکورا” در سریال «سالهای دور از خانه» یا همان اوشین بیافتید. در بین ژاپنیها یک روش زندگی وجود دارد به نام «بوشیدو» که شاخهای از رسم زندگی ساموراییها در ژاپن است. از قدیم در بین پیروان بوشیدو که اهمیت زیادی برای سجایای اخلاقی مثل راستگویی، قدرت، تهمت نزدن، انصاف داشتن، وفاداربودن و… قائل بودند، مرسوم بوده که بهجای پذیرفتن شکست، بهنوعی خودکشی که بهآن هاراگیری یا «سپوکو» گفته میشود، دست میزدند. متاسفانه این رسم تا بهامروز در بین ژاپنیها وجود داشته و آنها بر این باورند که در مواقعی چون پذیرفتن شکست، مرگ معشوقه، تسلیم و اطاعت از دشمن، گرفتن بیماری صعبالعلاج، تحمل خواری و… شایسته است که با سپوکو به زندگی خود پایان دهند (یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است.) در سپوکو که از عجیبترین رسوم ژاپنیها است، فرد با فرود آوردن عمود شمشیر بر شکمش به زندگی تلخ خود پایان میدهد و این خودکشی جز مراسم ترسناک در دنیا محسوب میشود.
27- رقص سنتی هاکا
از قدیم در مناطقی از اقیانوسیه مثل زلاندنو مرسوم بوده که در جنگها برای اینکه دشمن را بترسانند یا بهعبارتی ته دلش را خالی کنند، همگی بهگونهای خاص با اجرای یک نمایش، رجزخوانی میکردند که به آن «هاکا» یا «هاکو» میگویند. در این مدل حرکت دستهجمعی که بیشباهت به نمایش و نوعی رقص گروهی نیست، همهی افراد با هم و بدون اینکه تکروی و خطایی داشته باشند شروع به تحرک و تکاپو میکنند. افراد در هاکا بعضی اوقات پایشان را بر زمین میکوبند، دستهایشان را بر سینه یا بازو میزنند، با اجزای صورت ادا و اطوار درمیآورند، فریاد میزنند، سرود میخوانند، زبان میجنبانند، صدای عجیب از خود درمیآورند، خشمگینوار زوزه میکشند، اغراقانه دم و بازدم میکنند و… . امروزه بعضیها از هاکو با نام «رقص سنتی نیوزلندیها» یاد میکنند که خوشبخنانه این رسم و آیین که با همهی عجیب بودنش، ضرری به کسی نمیزند، تا بهامروز پابرجا بوده است. درحالحاضر هاکو در مراسمهایی چون عروسی و بازیهای فوتبال هم توسط افراد اجرا میشود.
28- هفت روز زندگی در آلونکی در بالکن
برخی از مراسمهای دینی برای پیروان سایر ادیان کمی تعجببرانگیز است از این دسته میتوان به مراسم «جشن آلونکها» که در بین یهودیان مرسوم است اشاره کرد. کلیمیان در این روز که به آن «سوکُّوت» (به زبان عبری סוכות) میگویند، یک آلونک یا سرپناه موقتی را در حیاط یا بالکن با کمک پارچه، حصیر و شاخ و برگ درختان میسازند. آنها باید به مدت هفتروز در این سوکا (آلونک) زندگی کنند بهاینترتیبکه در آنجا غذا بخورند و مردان، شب در این مکان بخوابند. سوکوت جمع کلمه سوکا بهمعنی «کلبهی محقر» است که در زمینهای کشاورزی ساخته میشود. آنها باید سوکا را جوری بسازند که اگر باران بارید داخلش نفوذ کند و حتما زیر سقف آسمان باشد (در اورشلیم بالکن خانهها را جوری میسازند که توسط بالکن طبقه بالایی پوشانده نشود).
هر ساله جشن آلونکها که به آن «جشن سایهبانها» و «حگ هاآسیف» (جمعآوری محصول) هم گفته میشود چند روز بعد از یوم کیپور (پانزدهم ماه تیشری) آغاز میشود و به مدت هفت شبانهروز ادامه خواهد داشت. یهودیان معتقدند که این مراسم بهخاطر پاسداشت رفتن قوم بنیاسرائیل از سرزمین مصر به سوی بیابان سینا برگزار میشود. این قوم بعد از اینکه خانههای خود را در مصر رها کردند تا چندین سال در خانههای موقتی ساختهشده از حصیر زندگی میکردند. با برگزاری سکوت به باورمندان این دین یادآوری میشود که خداوندشان میتواند پیروان راستین خود را در هر نقطهای از جهان حتی اگر امکانات رفاهی کمی داشته باشد، محفوظ بدارد همانطوری که نیاکان آنها را در صحرای سینا محافظت نمود. این مراسم میتواند باعث همدردی بیشتر پیروان دین یهودیت با افراد مستمندی شود که سقفی بر سر ندارند.
در همهی ادیان، مراسم و آیینهایی وجود داشته که از نظر پیروان سایر دینها رنگوبویی از عقل و منطق ندارد و جز رسم و رسوم عجیب در دنیا بهحساب بیاید ولی برای باورمندان آن دین محترم بوده و باید اجرا شود. شاید اگر ما هم به دین آن افراد بهدنیا میآمدیم، نظری خلاف نظر امروزمان را داشتیم. این بخش را با جملهی بزرگی تمام میکنیم که میگوید: «مسلمانان وقتی به مسجد وارد میشوند با دلشان میروند ولی وقتی به کلیسا ورود میکنند با عقلشان»
29- بستن پای دختران چینی
یکی از ملاکهای زیبایی در چین باستان، داشتن پای کوچک بوده برای همین پاهای دختران را از همان کودکی با پارچههای ضخیم محکم میبستند تا کوچکتر به نظر آید. حتی برخی اوقات برای جلوهی بیشتر کوچکی پا، کفش را چند سایز کوچکتر انتخاب میکردند تا فشار بر روی عضلات پا به بیشترین حد خودش برسد. انجام این کار جدا از دردآور بودن همیشگیاش، بعضی اوقات آسیبدیدگی پا را در پی داشت. این رسم عجیب بیشتر توسط دختران اجرا میشد ولی مردان و پسرانی هم بودند که برای کسب این آیتم زیبایی و جذابیت، تلاش خود را برای کوچکتر شدن پاهایشان میکردند. خوشبختانه حدود یک سده میشود، این کار که از آیین های عجیب دنیا بهحساب میآید، ازبینرفته و دختران میتوانند کفشی بپوشند که سایز پایشان است.
30- مراسم ناگ پانچامی از زمره مراسم ترسناک دنیا
در هند باستان مرسوم بود که در روز ناگ پانچامی، جشنی به همین نام در برخی از معابد برپا میشد. شرکتکنندگان این فستیوال (که غالبا خانمها بودند) مارهایی که قصد داشتند تقدیم معبد کنند را درون کوزههای سفالی یا سبدهای حصیری انداخته و روی سرشان قرار میدادند و بهسمت معبد میرفتند. در مسیر، حرکات خاصی که به پایکوبی بیشباهت نبود، انجام میدادند و صدای موسیقی هم که در همهجای شهر به گوش میرسید، زیبایی حرکات موزون را در چشم بینندگان فستیوال دوچندان میکرد. در معبد بعد از اجرای مراسم نیایش، سرود جشن توسط باشندگان همخوانی میشد و سپس درون کوزهها پودررنگیِ خاصی همراه با گلبرگ پاشیده میشد تا مارها بهرنگ غالب زرد و قرمز درآمده و عطرآگین شوند. قبل از اهدای مارها به معبد و رها کردنشان در محیط، به آنها شهد رقیقی از شیر و انگبین میخوراندند و سپس انواع مارها که شامل شاهکبری، سندی، نواری، دابویا، زنگی و… میشد را از سبد بیرون میانداختند. شاید برای شما هم جالب باشد که در این مدتی که این مراسم در هند برپا شده، پیش نیامده که فردی توسط یکی از این مارها گزیده شود؛ اما برای اغلب ما که با چنین مارهایی در زندگی روبرو نشدیم، جز مراسم ترسناک در دنیا محسوب میشود. امروزه این مراسم کمی بیرونقتر از گذشته برگزار میشود و فقط برخی از ساکنین شهرهای پونا، بمبئی و بعضی از روستاییهای ایالت مهاراشترا به آن پایبند هستند.
31- مراسم ترسناک در دنیا : پخت سوپ با خاکستر مردگان
مرگ اتفاقی غریب است که خواهناخواه برای همه ما پیش میآید. افراد در فرهنگهای مختلف برای آرامش و شادی روح فرد متوفی آیینهای مختلفی دارند که برخی از آنها واقعا عجیب و غریب است تاحدیکه میتوان به آن برچسب رسوم ترسناک جهان را زد. در برخی از نقاط ونزوئلا، گویان، سورینام و مناطق شمالی برزیل مرسوم است که جسد مردگان را بعد از اجرای مراسم خاصی سوزانده و استخوانهایش را خورد میکنند. ولی قضیه به همینجا ختم نمیشود و این تازه اول ماجراست. حال نوبت پذیرایی از حضار مراسم میرسد، مردم این مناطق بهخصوص آنهایی که از قبیلهی تانومانی هستند یک خوراک بهعنوان غذای مراسم تهیه میکنند. مواد غالب این غذا، خاکستر و تکههای استخوان مُردهی منظور است که بهطور افراطگونهای با دانهی گیاه بارهنگ مخلوط شده است. این طعام سوپطور طی آداب خاصی توسط اقوام و دوستان مرده، با التذاذ هرچه تمامتر خورده میشود. جالب اینجاست که آنها اعتقاد دارند که با انجام این کار روح مرده در دنیای بعدی شاد شده و روان او آرامش ابدی کسب میکند. طبق فرهنگ و آداب ما ایرانیها، این مورد حتی فکرش هم آزاردهنده است و بهجرات میتوان گفت که عجیب ترین و وحشتناکترین رسم (بهمعنای واقعی کلمه) برای ما ایرانیان است.
32- اثبات بندگی خدایان با سوراخ کردن بدن
بنظر میآید آیین های ترسناک در دنیا تمامی ندارد. حتما شما هم دیدهاید که هندیها معمولا قسمتهای مختلف بدنشان را سوراخ میکنند و آن را با آویز کردن زینتآلات، میآرایند. این اقدام ریشه در رسوم کهن مردمان این سرزمین دارد. در زمان هند باستان رسم بر این بوده که مردم در جشنی بهنام «تایپوسام»، برای نشان دادن تابعیت و فرمانبرداری از خدایان، قسمتهای مختلف بدنشان را سوراخ میکردند. در این فستیوال اصل بر سختی کشیدن پیروان بوده تا بهنوعی با کمک این ریاضتِ جسمی به رشد معنوی برسند و بتوانند با مورگان (خدای هندوها) ارتباط روحانی عمیقتری برقرار کنند. از ریاضتهایی که هندوها در این روزبه خود میدهند میتوان به سوراخ کردن قسمتهای مختلف بدن بهویژه زبان، فرو کردن نیزه و سیخ در بدن، تراشیدن موی سر، حمل ظروف سفالی شیر برای پیشکش به مورگان و ریختن در محراب معبدغارباتو (مرکز برگزاری فستیوال تایپوسام)، طیکردن مسیر معبد بهطور پابرهنه یا سینهخیز و… اشاره کرد. فستیوال تایپوسام، مهمترین جشن بین هندوها، در کشور هفتاد و دو ملت بوده که تلاش میکنند به هر نحوی شده در آن شرکت نموده و ارادت و بندگی خود را به خدایشان اظهار نمایند. این مراسم ترسناک در دنیا امروزه علاوه بر هند، در سریلانکا و قسمتهایی از سنگاپور و مالزی هم برگزار میشود.
33- حرکت مودرا برای کسب توانایی ماورایی
«مودرا» که گاها به آن «مودراس» هم گفته میشود مجموعهای از حرکات نمادین در بین پیروان آیین هندو، بودا و جینیسم است. این حرکات که بهنوعی میتوان آنها را شاخهای از یوگا دانست و برخی از آن بهعنوان ژست معنوی هم یاد کردهاند، اشکال و گونههای اجرایی مختلفی دارد. شکل غالب مودرا به این صورت بوده که نوک انگشتان سبابه و شست را روی هم قرار میدهند و با روش خاصی تمرکز و مراقبه میکنند. آسیاییهایی که این روش را انجام میدهند، معتقدند با انجام آن انرژی ماورایی و توانایی خارقالعادهای میگیرند و میتوانند بر زندگی و مشکلات آن چیره شوند. مودرا را میتوان ژستی روحانی همراه با پرانایاما (تمرین تنفس خاص) و گونهای رازآلود از قراردادن انگشتان روی هم دانست. در افزایش کیفیت این یوگای معنوی حالت چشمها، نوع قرارگرفتن بدن، سطح هوشیاری و عوامل محیطی تاثیرگذار است. از انواع مودرا میتوان به هاست (مودراهای دست)، مایا (مودراهای سر)، آدهارا (مودراهای عجانی)، کایا و قفلها اشاره کرد.
34- جابهجایی خانه همراه با وسایل در فیلیپین
برای همهی ما پیش آمده که باید از یک منطقه یا محلی اثاثکشی میکردیم و به محل یا حتی شهر دیگری میرفتیم. این اتفاق میتواند زمانی تلخ شود که خانهای که میخواهیم ترکش کنیم را دوست داشته باشیم یا به آن عادت کرده باشیم ولی شرایط، مکان دیگری را جهت زندگی برایمان تعیین میکند. افراد در این موقعیت آرزو میکنند که کاش میشد خودِ خانه را هم مثل وسایلش به محل جدید منتقل میکردند. از عجایب دنیا میشود به وقوع این اتفاق در بخشهایی از فیلیپین بهویژه در مناطق روستایی آن اشاره کرد. چرایی این رخداد را بیشتر میتوان شرایط آبوهوایی این کشور با توجه به قرابتش به خط استوا و وقوع سیل و طوفانهای زیاد در این مناطق درنظر گرفت. همانطور که میدانید فیلیپین از مجموعهای از جزایر تشکیل شده و با توجه به بارش بارانهای موسمی، رودخانههای فراوانی دارد و از طرف دیگر قرارگرفتن چند کوه با آتشفشانهای نیمهفعال شرایط محیطی را بهگونهای فراهم کرده تا ساکنین مجبور شوند هرازچندگاهی نقلمکان کنند. هر کدام از سکنه که قصد جابهجایی دارند، دوستان، فامیل و یا کل ساکنین روستا را (با توجه به ابعاد خانه) فرامیخوانند تا همه با کمک هم، کلبهشان را از روی زمین بلند کرده و تا مکان جدید که خانه باید آنجا قرار گیرد بردوش حمل کنند (چیزی شبیه به خانهبهدوشی لاکپشت). در گذشته بهدلیل اینکه معمولا خانهها از نی، بامبو، حصیر و گیاهان پهنبرگ ساخته میشد و درنهایت وزن کمی داشت این اتفاق بیشتر رخ میداد. امروزه بهخاطر استفاده از مصالح مقاومتتر که باعث افزایش وزن خانهها در این مناطق شده، کمتر میتوان از این دست خانهبهدوشیها دید.
35- رسم ستی (ساتی) در هند
در هند قدیم، رسمی بین برهماییها وجود داشت که به آن «ساتی» یا «داکشایانی» میگفتند. این رسم جز یکی از ترسناک ترین و وحشتناک ترین رسم و رسوم در جهان به شمار میرفت. طبق این رسم که بهنوعی یک آیین دینی بهحساب میآمد، زنان بیوه باید در مراسم جسدسوزان شوهرانشان، خود را به آتش میکشاندند. در دوران باستان این رسم داوطلبانه انجام میشد و زنانی که شوهرانشان تازه فوت میکردند، بهنشان اعلام وفاداری و البته همراهی همسرشان در جهان دیگر، زمانی که جسد شوهر سوزانده میشد خود را درونِ همان آتش میانداختند. بهاین ترتیب بدن هردویشان با هم میسوخت و خاکسترشان یکی میشد. آنها بر این باور بودند که این امر باعث پیوند دائمی و همیشگی روح و جسم زن و شوهر شده و در زندگی بعدی هم همراه و همسر یکدیگر خواهند بود.
این رسم کمکم بهعنوان یک انتظار طبیعی از زنان، بعد از مرگ شوهرشان تبدیل شد و دیگر عملی داوطلبانه بهحساب نمیآمد. اگر زنی این کار را انجام نمیداد جامعه و خانواده او را متهم به عدموفاداری به شوهر و داشتن دلبستگی به مردان دیگر میکردند و برای همیشه طرد میشد. به اعتقاد برخی از مورخان، این رسم به «ساتی» دختر «داکشا» برمیگردد که خود را برای ابراز علاقه بیحدش به شیوا (شوهرش) به آتش کشید. این رسم که با بهقدرت رسیدن مسلمانان در هند کمرنگ شد، حدود دو سدهای میشود که بهخاطر منع قانونی دیگر اجرا نمیشود. شبیه این رسم در مناطقی از چین و مصر باستان هم دیده شده است.